کلمه جو
صفحه اصلی

همر

فرهنگ فارسی

کهن ترین و نامدارترین حماسه سرای یونانی که وی را از افتخارات سرزمین یونان باستان میدانند . در قرن نوزدهم در وجود چنین شاعری شک کردند ولی اکنون اکثر محققان معتقدند که وی در قرن هفتم قبل از میلاد می زیسته است . بنابر روایات همر نابینا بوده است . از آثار او دو منظومه بزرگ حماسی یکی بنام [ ایلیاد ] و دیگری بنام [ ادیسه ] که از شاهکارهای ادبیات حماسی جهان است باقی است . در نوشته های قدیم چند اثر دیگر نیز به وی نسبت داده اند که اینک در دست نیست .
درشت اندام فربه ریگ بسیار

لغت نامه دهخدا

همر. [ هََ ] (ع مص ) ریختن چیزی را. || ریخته شدن چیزی . || دوشیدن شیر پستان . || سخن بسیار گفتن . || سخت سم به زمین زدن اسب . || رنج دادن بسیاری ِ شیر ناقه را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دادن . (منتهی الارب ). دادن از مال . (از اقرب الموارد). || شکستن چیزی را. || ویران ساختن چیزی را. (منتهی الارب ). ویران ساختن بنا. (از اقرب الموارد).


همر. [ هََ ] ( ع مص ) ریختن چیزی را. || ریخته شدن چیزی. || دوشیدن شیر پستان. || سخن بسیار گفتن. || سخت سم به زمین زدن اسب. || رنج دادن بسیاری ِ شیر ناقه را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || دادن. ( منتهی الارب ). دادن از مال. ( از اقرب الموارد ). || شکستن چیزی را. || ویران ساختن چیزی را. ( منتهی الارب ). ویران ساختن بنا. ( از اقرب الموارد ).

همر. [ هََ م ِ ] ( ع ص ) درشت اندام فربه. || ریگ بسیار. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

همر. [ هَُ م ِ ] ( اِخ ) هومر. اُمروس. امیروس. اومرس. اومیروس. شاعر ملی یونان کهن است که ایلیاد واودیسه دو اثر معروف منسوب به اوست. محققان و منتقدان این دو اثر را از یک گوینده نمیدانند. ( از فرهنگ بیوگرافی وبستر ). زندگی او را در قرن نهم ق. م. نوشته اند. وی در اواخر عمر با چشم نابینا در شهرها می گشت و اشعار خود را بر مردم میخواند. ( اعلام المنجد ).

همر. [ هََ م ِ ] (ع ص ) درشت اندام فربه . || ریگ بسیار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


همر. [ هَُ م ِ ] (اِخ ) هومر. اُمروس . امیروس . اومرس . اومیروس . شاعر ملی یونان کهن است که ایلیاد واودیسه دو اثر معروف منسوب به اوست . محققان و منتقدان این دو اثر را از یک گوینده نمیدانند. (از فرهنگ بیوگرافی وبستر). زندگی او را در قرن نهم ق . م . نوشته اند. وی در اواخر عمر با چشم نابینا در شهرها می گشت و اشعار خود را بر مردم میخواند. (اعلام المنجد).


دانشنامه عمومی

کاربردهای نام همر:
صورت دیگری از نام هومر
آرماند همر (۱۸۹۸-۱۹۹۰)، فیزیکدان آمریکایی، کارآفرین، بازرگان بزرگ نفتی و گردآورنده آثار هنری
باربارا همر (زاده ۱۹۳۹)، یک فیلکساز لزبین
یان همر (زاده ۱۹۴۸)، آهنگساز

دانشنامه آزاد فارسی

هُمر
رجوع شود به:هومر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حُمْرٌ: سرخ ها (جمع احمر به معنی سرخ)
معنی حُمُرٌ: گورخران - (جمع حمار به معنی الاغ در آیه مورد نظر مراد گورخر یا همان الاغ وحشی است)
معنی مُّنْهَمِرٍ: بسیار فراوان و ریزان (از" همر " به معنای ریختن اشک و باران به شدت ، و انهمار به معنای انصباب و روان شدن است و فتح آسمان به آبی منهمر و روان در عبارت "فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ ﭐلسَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ " کنایهای است تمثیلی از شدت ریختن آب و جریان مت...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
هَمْر (بروزن فلس) به معنی ریختن اشک وآب است «هَمَرَهُ فَانْهَمَرَ» ریخت آن را پس ریخته شد. لازم و متعدی آمده است. طبرسی شدت را در آن قیدکرده است یعنی درهای آسمان را باز کردیم به آبی که به شدت می‏ریخت. بازشدن درهای آسمان و به شدت ریختن آب نشان می‏دهد که باران خارق العاده بوده است این لفظ فقط یکبار در قرآن مجید آمده است.

گویش مازنی

/hemmar/ همواره، پیوسته

همواره،پیوسته



کلمات دیگر: