درماندن در سخن
تع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تع. [ ت َ ] ( علامت اختصاری ) بجای تعالی نویسند. ( ناظم الاطباء ). رمز است از تعالی. و رجوع به همین کلمه شود.
تع. [ ت َع ع ] ( ع مص ) درماندن در سخن. || درشکوخیدن ستور در ریگ. || سست شدن و فروهشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سست شدن. ( از اقرب الموارد ). || قی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
تع. [ ت َع ع ] ( ع مص ) درماندن در سخن. || درشکوخیدن ستور در ریگ. || سست شدن و فروهشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سست شدن. ( از اقرب الموارد ). || قی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
تع. [ ت َ ] (علامت اختصاری ) بجای تعالی نویسند. (ناظم الاطباء). رمز است از تعالی . و رجوع به همین کلمه شود.
تع. [ ت َع ع ] (ع مص ) درماندن در سخن . || درشکوخیدن ستور در ریگ . || سست شدن و فروهشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سست شدن . (از اقرب الموارد). || قی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: