کلمه جو
صفحه اصلی

بادست انجام شده

فارسی به عربی

شغل یدوی , مفید

مترادف و متضاد

handy (صفت)
اماده، قابل استفاده، دم دستی، ماهر، چابک، چالاک، سودمند، سریع، موجود، روان، دستی، مقتدر، بسهولت قابل استفاده، سهل الاستعمال، بادست انجام شده، استاد در کار خود


کلمات دیگر: