کلمه جو
صفحه اصلی

پرستش کردن

فارسی به انگلیسی

worship, to worship

to worship


worship


فارسی به عربی

عبادة

مترادف و متضاد

worship (فعل)
ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن، پرستیدن، عبادت کردن

adore (فعل)
عشق ورزیدن، ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- عبادت کردن ستایش کردن نیایش کردن پرستیدن . ۲- خدمت کردن.

جدول کلمات

یشتن


کلمات دیگر: