مترادف تجارت کردن : بازرگانی کردن، دادوستد کردن، سودا کردن، معامله کردن
تجارت کردن
مترادف تجارت کردن : بازرگانی کردن، دادوستد کردن، سودا کردن، معامله کردن
فارسی به انگلیسی
to business, merchandise, trade, traffic
فارسی به عربی
بضاعة , تجارة
مترادف و متضاد
تجارت کردن
بازرگانی کردن، دادوستد کردن، سودا کردن، معامله کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بازرگانی کردن داد و ستد کردن معامله کردن .
لغت نامه دهخدا
تجارت کردن. [ ت ِ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سوداگری کردن. ( ناظم الاطباء ). بازرگانی. اتجار. تجارة. رجوع به تجارت و تجارة در همین لغت نامه شود.
کلمات دیگر: