کلمه جو
صفحه اصلی

احتراز کردن

فارسی به انگلیسی

avoid, eschew, circumvent, fly, dodge, refrain, save, shun, skirt

فارسی به عربی

امتنع عنه , تجنب

مترادف و متضاد

avoid (فعل)
اجتناب کردن، دوری کردن از، طفره رفتن، طفره رفتن از، حذر کردن از، احتراز کردن، الغاء کردن، عدول کردن

forbear (فعل)
احتراز کردن، صرف نظر کردن، خودداری کردن، اجتناب کردن از، خودداری کردن از، امساک کردن، گذشت کردن، گذشتن از

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پرهیز کردن اجتناب کردن .

پیشنهاد کاربران

احتراز کردن: خویشتن را از چیزی نگاه داشتن.
( ( و نامرادی حال مردم را مرضی که از عدوای آن چاره احتراز باید کرد. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱۱ ) .



کلمات دیگر: