کلمه جو
صفحه اصلی

یک ور شدن

فارسی به انگلیسی

lurch, list

lurch


فارسی به عربی

کعب، راس

کعب


مترادف و متضاد

tip (فعل)
کج کردن، یک ور شدن، نوک گذاشتن، نوک دار کردن، انعام دادن، محرمانه رساندن

heel (فعل)
مسلح کردن، کج شدن، پاشنه گذاشتن، یک ور شدن

tilt (فعل)
کج کردن، کج شدن، در اهتزاز بودن، یک ور شدن، در نوسان بودن، کج کردن کج شدن، شیب داشتن، یک وری بودن


کلمات دیگر: