کلمه جو
صفحه اصلی

پذیرایی کردن

فارسی به انگلیسی

host

فارسی به عربی

سل , مرحبا , منتجع

مترادف و متضاد

entertain (فعل)
قبول کردن، سرگرم کردن، مشغول کردن، تفریح دادن، گرامی داشتن، پذیرایی کردن، مهمانی کردن از

lodge (فعل)
منزل دادن، گذاشتن، منزل کردن، تسلیم کردن، ساکن کردن، مسکن دادن، پذیرایی کردن، قرار دادن، بیتوته کردن، به لانه پناه بردن

welcome (فعل)
خوشامد گفتن، پذیرایی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) قیام کردن بخدمت مهمان : از مهمانان پذیرایی کن.مهمانانرا پذیرایی کن.


کلمات دیگر: