ذری
تجزیه ناپذیر
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
اتمی، هستهای، تجزیه ناپذیر، ذره ای، ریز، مربوط به جوهر فرد
تجزیه ناپذیر، حل نشدنی، جدا نشدنی، غیر قابل تجزیه
پایدار، تجزیه ناپذیر، ماندگار، غیر قابل حل، حل نشدنی، اب نشدنی، ناگداز، بهم نخوردنی، منحل نشدنی
تجزیه ناپذیر، خرد نشدنی، غیر قابل نقض
کلمات دیگر: