کلمه جو
صفحه اصلی

اثر گذاشتن


برابر پارسی : هناییدن

فارسی به انگلیسی

impress

فارسی به عربی

اثر

مترادف و متضاد

trace (فعل)
ضبط کردن، کشیدن، دنبال کردن، رسم کردن، پی بردن به، ترسیم کردن، ردیابی کردن، اثر گذاشتن، پی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نشانه نهادن علامت گذاشتن .

فرهنگ فارسی ساره

هناییدن


پیشنهاد کاربران

کار ساز

Effect


کلمات دیگر: