کلمه جو
صفحه اصلی

تجاهل


مترادف تجاهل : جاهل نمایی، جهل نمایی، نادان نمایی، نادانی، خود را به نادانی زدن

برابر پارسی : نا دان نمایی، بیخرد نمایی، خودرا بنادانی زدن

فارسی به انگلیسی

feigning ignorance, socratic irony, evasion

evasion


feigning ignorance


فارسی به عربی

تهرب

مترادف و متضاد

جاهل‌نمایی، جهل‌نمایی، نادان‌نمایی، نادانی


خود را به‌نادانی زدن


evasion (اسم)
بهانه، گریز، طفره، طفره روی، حیله، تجاهل، گریز زنی

escape mechanism (اسم)
تجاهل، طفره و تعلل، وسیله فرار

۱. جاهلنمایی، جهلنمایی، ناداننمایی، نادانی
۲. خود را بهنادانی زدن


فرهنگ فارسی

خودرابه نادانی دن، تظاهربه نادانی کردن
( مصدر ) نادانی نمودن خود را بنادانی زدن . یا تجاهل عارف . بنادانی زدن دانا خود را تجاهل العارف .

فرهنگ معین

(تَ هُ ) [ ع . ] (مص ل . ) خود را به نادانی زدن .

لغت نامه دهخدا

تجاهل. [ ت َ هَُ ] ( ع مص ) نادانی نمودن. ( زوزنی ) ( دهار ). با وجود دانستن خود را نادان و نادانسته وانمودن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). خویشتن را نادان نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خود را نادان در امری نشان دادن. ( فرهنگ نظام ). || نادانی رابهانه کردن و ساده دلی را وانمودن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

خود را به نادانی زدن، به نادانی تظاهر کردن، خود را نادان نشان دادن.

پیشنهاد کاربران

کاناگرایی


کلمات دیگر: