پرخطر
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
خطر
مترادف و متضاد
خطر ناک، خطیر، پرخطر
فرهنگ فارسی
۱- پر بیم و هراس ترسناک خطرناک مهلک . ۲- عظیم خطیر بزرگ .
لغت نامه دهخدا
پرخطر. [ پ ُ خ َ طَ ] ( ص مرکب ) خطیر. عظیم :
طمع نیست کز بندگان تو باشم
که کاریست بس پرخطر پادشاهی.
طمع نیست کز بندگان تو باشم
که کاریست بس پرخطر پادشاهی.
رضی الدین نیشابوری.
|| خطرناک. ترسناک. پربیم و هراس : بحکم ضرورت در پی کاروانی افتاد و برفت. شبانگه برسیدندبمقامی که از دزدان پرخطر بود. ( گلستان چ مصفا ص 78 ).فرهنگ عمید
۱. بسیار خطرناک، پربیم وهراس.
۲. خطیر، مهم.
۲. خطیر، مهم.
پیشنهاد کاربران
نا امن
کلمات دیگر: