کلمه جو
صفحه اصلی

تجزیه شدن

فارسی به انگلیسی

decompose

فارسی به عربی

تحلل

مترادف و متضاد

parse (فعل)
تجزیه کردن، تجزیه شدن، جمله را تجزیه کردن

disintegrate (فعل)
خرد کردن، فاسد شدن، از هم پاشیدن، فرو ریختن، متلاشی شدن، متلاشی کردن، تجزیه شدن

dialyze (فعل)
تجزیه کردن، تجزیه شدن

hydrolyze (فعل)
تجزیه شدن، بوسیله آب تجزیه شدن


کلمات دیگر: