کلمه جو
صفحه اصلی

تلاس

لغت نامه دهخدا

تلاس. [ ت ِ] ( اِ ) نامی است که در رامیان به گونه بی خار تمشک دهند. رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 279 و تمشک شود.

تلاس. [ ت َ ] ( اِخ ) شهری است در ترکستان. ( برهان ) ( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ) ( ناظم الاطباء ).

تلاس . [ ت َ ] (اِخ ) شهری است در ترکستان . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء).


تلاس . [ ت ِ] (اِ) نامی است که در رامیان به گونه ٔ بی خار تمشک دهند. رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 279 و تمشک شود.


دانشنامه عمومی

تلاس، (به انگلیسی: Telus) شرکت مخابراتی کانادایی است، که در زمینه ارائه خدمات تلفن همراه، مخابرات بی سیم و شبکه تلفن همراه، همچنین به عنوان رساننده خدمات اینترنتی و نیز عرضه سرویس های تلویزیون ماهواره ای فعالیت می نماید.
شرکت تلاس در سال ۱۹۹۰ توسط فرمانداری آلبرتا راه اندازی شد. دفتر مرکزی این شرکت در شهر بارنابی، بریتیش کلمبیا، کانادا قرار دارد و سهام آن در بازار بورس تورنتو و بازار بورس نیویورک معامله می شود.

گویش مازنی

/telaas/ خار زار – تیغ و خار - خواب توام با بی حسی و کرختی

۱خار زار – تیغ و خار ۲خواب توام با بی حسی و کرختی


پیشنهاد کاربران

در زبان لکی تلاس وسیله ای است چوبی که ساخت دست چوبتراشان محلی است . این وسیله برای آب دادن به سگ مورد استفاده قرار می گیرد. صول آن حدودا نیم متر و عرض آن پانزده سانتیمتر بادستهی در یک طرف. داخل آن گود است تا جایی که بتواند دو کاسه آب در آن جاگیر شود.
همچنین واژه ی مربوط به این تلاس �تلاسگه� است که برای آبشخور گوسفندان از سنگ و سیمان و آجر ساخته می شود.

تلاس و تلاسگه هر دو لکی هستند و به معنای محل آبشخور حیوانات است تلاسگه با سیمان و آجر ساخته می شود ولی تلاس از چوب ساخته می شود.

تلاسگه . ضمیمه ی تلاس


کلمات دیگر: