بمعنی ذهب که فارسیان عربی دان به طائ نوشته اند
تلا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تلا. [ ت َ ] (اِ) سائل و گدا. (ناظم الاطباء).
تلا. [ ت َ ] ( اِ ) سائل و گدا. ( ناظم الاطباء ).
تلا.[ ت ِ ] ( اِ ) بمعنی ذهب که فارسیان عربی دان به طاء نوشته اند. از عالم طپیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
تلا.[ ت ِ ] ( اِ ) بمعنی ذهب که فارسیان عربی دان به طاء نوشته اند. از عالم طپیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
تلا.[ ت ِ ] (اِ) بمعنی ذهب که فارسیان عربی دان به طاء نوشته اند. از عالم طپیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
دانشنامه عمومی
شهرک تلا (به انگلیسی: Tallaght) با جمعیت ۶۴٫۲۸۲ نفر در شهرستان دوبلین در کشور جمهوری ایرلند واقع شده است.
جمهوری ایرلند
فهرست شهرهای جمهوری ایرلند
جمهوری ایرلند
فهرست شهرهای جمهوری ایرلند
wiki: تلا
خروس مازنی
گویش مازنی
/telaa/ خروس - زر طلا & مرتعی جنگلی در حومه ی نوشهر & وسیله برای بالا رفتن از درخت
۱خروس ۲زر طلا
مرتعی جنگلی در حومه ی نوشهر
وسیله برای بالا رفتن از درخت
پیشنهاد کاربران
تلا. ( ا ) ، ( زبان مازنی ) . خروس.
به زبان کردی یعنی سپیده دم و پگاه
نامی برای خروس و به معنای تخم و نسل است. این واژه در ترکیب تلاجی ( دارای بیشترین تخم ) برای نامیدن ماهی بومی رود تجن ساری و واژه تلاتس به معنای تخم ناهنجار دیده می شود.
کلمات دیگر: