کلمه جو
صفحه اصلی

خونکار

لغت نامه دهخدا

خونکار. [ خو / خُن ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف خداوندکار. خاوندگار. خداوندگار. خواندگار. خونگار. ( یادداشت مؤلف ). خوندگار. خوندکار. خندگار. || لقب سلاطین عثمانی بزمان صفویه. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به خداوندگار و خوندگار شود.

خونکار. ( ص مرکب ) قاتل. خونی. ( ناظم الاطباء ).

خونکار. (ص مرکب ) قاتل . خونی . (ناظم الاطباء).


خونکار. [ خو / خُن ْ ] (اِ مرکب ) مخفف خداوندکار. خاوندگار. خداوندگار. خواندگار. خونگار. (یادداشت مؤلف ). خوندگار. خوندکار. خندگار. || لقب سلاطین عثمانی بزمان صفویه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به خداوندگار و خوندگار شود.


دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۲°۲۴′۰۶″ شمالی ۵۰°۲۲′۱۵″ شرقی / ۳۲٫۴۰۱۶۷°شمالی ۵۰٫۳۷۰۸۳°شرقی / 32.40167; 50.37083
فهرست روستاهای ایران
خونکار، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
این روستا در دهستان دشت زرین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۶۰ نفر (۵۳خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/Khoon kaar/ قاتل

قاتل



کلمات دیگر: