خونکار. [ خو / خُن ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف خداوندکار. خاوندگار. خداوندگار. خواندگار. خونگار. ( یادداشت مؤلف ). خوندگار. خوندکار. خندگار. || لقب سلاطین عثمانی بزمان صفویه. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به خداوندگار و خوندگار شود.
خونکار. ( ص مرکب ) قاتل. خونی. ( ناظم الاطباء ).
خونکار. ( ص مرکب ) قاتل. خونی. ( ناظم الاطباء ).