خیاطه
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
زن دوزنده , خياط زنانه
فرهنگ فارسی
نخی که بدان جامه دوزند و خیاطی کنند
لغت نامه دهخدا
خیاطه. [ خ َی ْ یا طِ ] ( اِ ) نخی که بدان جامه دوزند و خیاطی کنند. ( از ناظم الاطباء ).
خیاطة. [ طَ ] (ع اِمص ) صنعت خیاطی . (ناظم الاطباء). عمل خیاطی . عمل خیاط. دوزندگی . درزیگری :
صوفیی باشد بنزد این لاَّم
الخیاطة واللواطة والسلام .
صوفیی باشد بنزد این لاَّم
الخیاطة واللواطة والسلام .
مولوی .
خیاطة. [ طَ ] (ع مص ) خیط و آن دوختن جامه باشد. جامه دوختن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). درزیگری کردن . رجوع به خیط شود.
دانشنامه عمومی
خیاطه (نام علمی: Alburnoides eichwaldii) نام یک گونه از تیره کپورماهیان است.
wiki: خیاطه
گویش مازنی
/Khiyaate/ نخ خیاطی
نخ خیاطی
کلمات دیگر: