( مصدر ) شل شدن و جنبیدن برجای خود : دندانهایش لق شده .
لغ شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لغ شدن. [ ل َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بر جای خود جنبیدن.
- لغ شدن تخم مرغ و میخ کوفته و هندوانه و جز آن ؛ جنبیدن و گاه جنبانیدن آواز دادن آن.
- لغ شدن دندان ؛ جنبان شدن آن. سست شدن ریشه آن و جنبیدن با محرکی.
- لغ شدن تخم مرغ و میخ کوفته و هندوانه و جز آن ؛ جنبیدن و گاه جنبانیدن آواز دادن آن.
- لغ شدن دندان ؛ جنبان شدن آن. سست شدن ریشه آن و جنبیدن با محرکی.
کلمات دیگر: