گستج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گستج . [ گ َ ت َ ] (اِ) نام نوعی از خط و آن بیست وهشت حرف است که عهود و مواثیق و اقطاعات را بدان می نوشتند. رجوع به سبک شناسی بهار ج 1 ص 77 شود : متولی آن خرابی بفرمود تا بشکنند،لوحی بیرون افتاد از مس زرد بر [ آن ] به خط گستج نبشته ، کسی را بر آن ترجمه واقف نبود. (تاریخ طبرستان ابن اسفندیار). و رجوع به گشته و گشتگ و کستج شود.
گستج. [ گ ُ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مهوید بخش حومه شهرستان فردوس واقع در 25هزارگزی شمال خاوری فردوس و 6 هزارگزی جنوب مالرو گناباد به فردوس. هوای آن معتدل و دارای 945 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، زعفران و ابریشم و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. مزارع کریم آباد، عباس آباد، شیرآباد، آهنگران ، عبدل آباد، علی آباد، نوش آباد، بگرج و گردآباد جزو این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گستج . [ گ ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهوید بخش حومه ٔ شهرستان فردوس واقع در 25هزارگزی شمال خاوری فردوس و 6 هزارگزی جنوب مالرو گناباد به فردوس . هوای آن معتدل و دارای 945 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، زعفران و ابریشم و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . مزارع کریم آباد، عباس آباد، شیرآباد، آهنگران ، عبدل آباد، علی آباد، نوش آباد، بگرج و گردآباد جزو این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
دانشنامه عمومی
کوشک حاجی آباد
روستای گستج، روستایی است در دهستان باغستان از توابع بخش مرکزی شهرستان فردوس واقع شده است. واقع شده است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵، جمعیت این روستا، ۳۵۳ نفر بوده است.
گستج در فاصله ۳۰ کیلومتری شمال شرقی شهر فردوس قرار دارد و مردمش به گویش تونی صحبت میکنند.