کلمه جو
صفحه اصلی

نامجزی

لغت نامه دهخدا

نامجزی. [ م ُ ج َزْ زا ] ( ص مرکب ) تجزیه ناشده. غیرمجزی. نامجزا. بهم آمیخته. مخلوط. جداناشده.


کلمات دیگر: