بشوخی و چستی جستن
گزگز جستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گزگز جستن. [ گ َ گ َ ج َ ت َ ] ( مص مرکب ) بشوخی و چستی جستن. ( آنندراج ) :
ز هجر تیر گر خواهد جدا افتاد جان از من
که گزگز میجهد پیوسته آن ابروکمان از من.
ز هجر تیر گر خواهد جدا افتاد جان از من
که گزگز میجهد پیوسته آن ابروکمان از من.
سیفی بدیعی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: