( صفت ) آنکه کپنک پوشد .
کپنک پوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کپنک پوش. [ ک َ پ َ ن َ ] ( نف مرکب ) کپنک پوشنده. کپنک پوشک. آنکه کپنک پوشد. ( فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از مردم دون و الواط. ( از آنندراج ) :
کپنک پوشهای میدانی
در کمین تواند می دانی.
کپنک پوشهای میدانی
در کمین تواند می دانی.
صفای اصفهانی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: