مانده گردانیدن . یا دور و دراز راندن .
تلغب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تلغب. [ ت َ ل َغ ْ غ ُ ] ( ع مص ) مانده گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دور و دراز راندن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ): تلغبنی الدهر و تلعبت بهم القفار و تلغبتهم الاسفار. ( اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: