تاسيس کردن , دايرکردن , بنانهادن , برپاکردن , ساختن , برقرارکردن , تصديق کردن , تصفيه کردن , کسي رابه مقامي گماردن , شهرت يامقامي کسب کردن , در موسسه يا بنگاه قرار دادن , در بيمارستان بستري کردن , تبديل به موسسه کردن , رسمي کردن
اسس
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
پایه ها
لغت نامه دهخدا
اسس. [ اَ س َ] ( ع اِ ) اساس. بنیاد. بنیان. پی. پایه. ج ، آساس.
اسس. [ اُ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ اَساس. بنیادها. بنیان ها. پی ها. پایه ها.
اسس. [ اُ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ اَساس. بنیادها. بنیان ها. پی ها. پایه ها.
اسس . [ اَ س َ] (ع اِ) اساس . بنیاد. بنیان . پی . پایه . ج ، آساس .
اسس . [ اُ س ُ ] (ع اِ) ج ِ اَساس . بنیادها. بنیان ها. پی ها. پایه ها.
دانشنامه عمومی
شهر اسس (به فرانسوی: Assesse) در شهرستان نمور در استان نمور در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده است.
بلژیک
فهرست شهرهای بلژیک
بلژیک
فهرست شهرهای بلژیک
wiki: اسس
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَسَّسَ: بنیان گذاشت
معنی أُسِّسَ: بنیان گذاشته شده
تکرار در قرآن: ۳(بار)
اصل. پایه. گویند «اَسَس بُنیانَه» یعنی برای ساختمانش پایه قرار داد بنای خویش را بر پرهیزگاری پایه نهاد، یعنی اصل و پایه بنای او تقوی است مسجدی که بر تقوا پایه گذاری شده، پایه آن تقوا است. این کلمه بصورت ماضی معلوم و مجهول فقط سه بار در کلام اللّه استعمال شده و هر سه در سوره توبه آیه108-109 واقع است. لازم نیست، پایه و اصل، مادّی باشد بلکه اعمّ است چنانچه در دو آیه فوق، پایه معنوی مراد است.
معنی أُسِّسَ: بنیان گذاشته شده
تکرار در قرآن: ۳(بار)
اصل. پایه. گویند «اَسَس بُنیانَه» یعنی برای ساختمانش پایه قرار داد بنای خویش را بر پرهیزگاری پایه نهاد، یعنی اصل و پایه بنای او تقوی است مسجدی که بر تقوا پایه گذاری شده، پایه آن تقوا است. این کلمه بصورت ماضی معلوم و مجهول فقط سه بار در کلام اللّه استعمال شده و هر سه در سوره توبه آیه108-109 واقع است. لازم نیست، پایه و اصل، مادّی باشد بلکه اعمّ است چنانچه در دو آیه فوق، پایه معنوی مراد است.
wikialkb: ریشه_اسس
کلمات دیگر: