خونابه به ریز پر اشک
خونابه بار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خونابه بار. [ ب َ / ب ِ] ( نف مرکب ) خونابه ریز. پراشک. اشک ریز :
پیش در تو هرشب خاقانی از هوایت
دو چشم نرگسین را خونابه بار کرده.
پیش در تو هرشب خاقانی از هوایت
دو چشم نرگسین را خونابه بار کرده.
خاقانی.
کلمات دیگر: