نامرتب کردن و تغییر دادن
تعبیه شکستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تعبیه شکستن. [ ت َ ی َ / ی ِ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) نامرتب کردن و تغییر دادن. ( ناظم الاطباء ) :
بر آن سو تعبیه زان گونه بشکست
که مهر رایگان شد دست بر دست.
بر آن سو تعبیه زان گونه بشکست
که مهر رایگان شد دست بر دست.
امیرخسرو ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: