مفتاح، باز کن، باز کننده، گشاینده، افتتاح کننده
بازکننده
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
مادهای که موجب از هم باز شدن اجزای قرص در تماس با مایع درون معده و روده میشود
فرهنگستان زبان و ادب
{disintegrant} [علوم دارویی] ماده ای که موجب از هم باز شدن اجزای قرص در تماس با مایع درون معده و روده می شود
واژه نامه بختیاریکا
ز یک برا
کلمات دیگر: