کلمه جو
صفحه اصلی

بازکننده

مترادف و متضاد

opener (اسم)
مفتاح، باز کن، باز کننده، گشاینده، افتتاح کننده

فرهنگ فارسی

ماده‌ای که موجب از هم باز شدن اجزای قرص در تماس با مایع درون معده و روده می‌شود


دانشنامه آزاد فارسی

بازکُنَنده (extensor)
ماهیچه ای برای بازکردن اندام حرکتی.

فرهنگستان زبان و ادب

{disintegrant} [علوم دارویی] ماده ای که موجب از هم باز شدن اجزای قرص در تماس با مایع درون معده و روده می شود

واژه نامه بختیاریکا

ز یک برا


کلمات دیگر: