پاجنگ. [ ج َ ] ( اِ مرکب ) دریچه ای کوچک باشد در کوشک چنانکه به یک چشم از اوبیرون نگرند. || در لهجه شهمیرزاد، بز چهار و پنج ساله خصی کرده که شبانان آنرا فربه کنند وتوشه خود بر آن نهند و همواره در میان گله باشد.
پاجنگ
لغت نامه دهخدا
گویش مازنی
/paajang/ بز بزرگ نر که یک بار پشم آن را چیده باشند - بز نر قوی و پیشاهنگ گله
۱بز بزرگ نر که یک بار پشم آن را چیده باشند ۲بز نر قوی و پیشاهنگ ...
کلمات دیگر: