بادشه. [ دِ ش َه ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف بادشاه است. ( آنندراج ). پادشه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به پادشه و پادشاه شود.
بادشه
لغت نامه دهخدا
واژه نامه بختیاریکا
( باد شَه ) ( اع ) ؛ ( ن ) ؛ باد سیاه؛ باد غیب؛ تیر غیب؛ نماد غیب
پیشنهاد کاربران
بادشه قورماق نوعی نشستن است. روی زمین نشستن پای چپ زیر پای راست قرار دادن.
بادشه قورماق نوعی نشستن است. روی زمین نشستن پای چپ زیر پای راست قرار دادن. ( غلط مصطلح چهار زانو نشستن )
کلمات دیگر: