کلمه جو
صفحه اصلی

باریکی

فارسی به انگلیسی

narrowness, slenderness

narrowness


مترادف و متضاد

tenuity (اسم)
سادگی، لطافت، قلت، رقت، باریکی

فرهنگ فارسی

دقت و نازکی

فرهنگ معین

(اِمص . ) دقت .

لغت نامه دهخدا

باریکی. ( حامص ) دقت و نازکی. ( ناظم الاطباء ). نازکی و لطافت و دقت. ( آنندراج ). ظرافت. نازکی. ( دِمزن ).
چو از باریک بینی موی میسفت
بباریکی سخن چون موی میگفت.
نظامی.
سنانش از موی باریکی سترده
ز چشم موی بینان موی برده.
نظامی.
|| لاغری :
آن چنان کز حجاب تاریکی
کس نبیند دراز و باریکی.
نظامی.
ای ز باریکی میانت همچو مویی در کمر
غنچه از رشک دهانت میخورد خون جگر.
( نصاب الصبیان ).
ز باریکی و سستی هر دو پایم
تو گویی پای من پای تنندوست.
آغاجی.

فرهنگ عمید

۱. باریک بودن.
۲. [مجاز] نازکی و لطافت.
۳. [مجاز] لاغری.

واژه نامه بختیاریکا

اسهال
تنگه؛ راه باریک


کلمات دیگر: