(وَ جَ ) دست به ورجلا گذاشتن : (مص ل . ) (عا. ) داد و فریاد راه انداختن ، جار و جنجال ایجاد کردن .
ورجلا
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
ورجلا. [ وَ ج َ ] ( اِ ) دست به ورجلا گذاشتن ؛ داد و فریاد راه انداختن. جار و جنجال ایجاد کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
۱. جهش.
۲. دادوفریاد و جنجال.
* ورجلا زدن: (مصدر لازم ) [عامیانه]
۱. دادوفریاد و جنجال راه انداختن.
۲. جهیدن و بیرون جستن از دام: خواست نیفتاده به دام بلا / خیزد و زآن ورطه زند ورجلا (ایرج میرزا: ۱۱۱ ).
۲. دادوفریاد و جنجال.
* ورجلا زدن: (مصدر لازم ) [عامیانه]
۱. دادوفریاد و جنجال راه انداختن.
۲. جهیدن و بیرون جستن از دام: خواست نیفتاده به دام بلا / خیزد و زآن ورطه زند ورجلا (ایرج میرزا: ۱۱۱ ).
۱. جهش.
۲. دادوفریاد و جنجال.
〈 ورجلا زدن: (مصدر لازم) [عامیانه]
۱. دادوفریاد و جنجال راه انداختن.
۲. جهیدن و بیرون جستن از دام: ◻︎ خواست نیفتاده به دام بلا / خیزد و زآن ورطه زند ورجلا (ایرجمیرزا: ۱۱۱).
کلمات دیگر: