مترادف متخلف : تخلف کننده، خلاف کننده، لغزشکار، خاطی، خلافکار، قانون شکن، متخاطی
متضاد متخلف : درستکار
برابر پارسی : گناهکار، بزهکار، لغزشکار
[n.] violator, infringer, violating
صفت تخلفکننده، خلافکننده، لغزشکار، خاطی، خلافکار، قانونشکن، متخاطی ≠ درستکار
تخلفکننده، خلافکننده، لغزشکار، خاطی، خلافکار، قانونشکن، متخاطی ≠ درستکار