fierce, fractious, perverse, recalcitrant, riotous, runaway, unbounded, unrestrained, wild
لگام گسیخته
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
( ~ . گُ تِ یا تَ ) (ص مف . ) بی بند و بار، لاقید، لاابالی .
لغت نامه دهخدا
لگام گسیخته. [ ل ُ / ل ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) مطلق العنان. افسارسرخود. بی بندوبار. لاابالی.
فرهنگ عمید
۱. اسبی که افسارش را پاره کرده.
۲. [مجاز] لاقید، بی بندوبار، سرخود.
۲. [مجاز] لاقید، بی بندوبار، سرخود.
کلمات دیگر: