هشنگ
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
(صفت ) ۱- مردبی سروبن باشد. ۲- شخص بی سرروپا ومفلس .
فرهنگ معین
(هَ شَ ) (ص . ) ۱ - بی سر و پا. ۲ - فرومایه ، مفلس .
لغت نامه دهخدا
هشنگ. [ هََ ش َ ] ( ص ) مردم بی سروپا و مفلس. ( برهان ). اصل درخت بی سروبن است ، و مأخذ فرهنگهای دیگر صحاح الفرس است. ( از حاشیه برهان چ معین از فرهنگ نظام ).
فرهنگ عمید
۱. بی سروپا.
۲. مفلس.
۳. فرومایه.
۴. کنده و تنۀ درخت بریده شده.
۲. مفلس.
۳. فرومایه.
۴. کنده و تنۀ درخت بریده شده.
کلمات دیگر: