کلمه جو
صفحه اصلی

وروجک

فارسی به انگلیسی

unruly

فرهنگ فارسی

( اسم ) بسیار محیل و تخس بکودکان اطلاق شود ). ورود : ۱ - ( مصدر ) در آمدن داخل شدن . ۲ - ( اسم ) دخول . یا به ورود. همینکه رسید برسیدن به آمدن همینکه آمد تارسید لدی الورود

فرهنگ معین

(جَ ) (اِ. ) (عا. ) صفتی است برای کودکان ، بازی گوش ، شیطان .

لغت نامه دهخدا

وروجک. [ وُ ج َ ] ( ص ) بسیار محیل و تخس ( به کودکان اطلاق شود ). ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به وروروجک شود.

پیشنهاد کاربران

وِزِّه، آتیشپاره، ورپریده!

آتیشپاره، ورپریده، شیطون بلا

احتمالا ریشه در � ورراج �بودن دارد. پر حرف ، شیطون و فضول

وروجک من به داداشم میگم بازیگوشه و شیطون ولی مهربون کلمه وروجک همه دوست دارن چون یاد عزیزاشون که شخص شیطونی هست میوفتن اونم به من میگه بروجک و من خیلی خوشحال میشم به خواهر برادرهاتون مثل ما رفتار کنید من القاب خیلی زیادی بهش دادم مثل وروجک شیطونک خوشحال میشم استفاده برده باشید از حرفام

سلام. وروجک ریشه ندارد. کلمات عامیانه و مرسوم در بین عامه مردم است مثل ورجه وورجه.

وروجک: [در تداول عامه ]:صفتی است برای کودکان ، بازی گوش ، شیطان . بسیار محیل و تخس بکودکان اطلاق شود )
( ( "سر خودت شیره نمال هنور عاشق اسفندیاری و منتظر برگشتنش از آن سر دنیا بزک نمیر بهار می یاد . تلفنت را بده ببینم این وروجک رسید منزل یا نه . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 25. ) )


کلمات دیگر: