کلمه جو
صفحه اصلی

هرزبان

فرهنگ معین

(هَ ) (اِمر. ) (عا. ) تخته ای که جلو جوی و نهر نهند برای کم و بیش کردن آب .

لغت نامه دهخدا

هرزبان. [ هََ ] ( اِ مرکب ) تخته ای که در جلوی جوی و نهر نهاده باشند برای کم و بیش کردن آب و نیز برای بازداشتن ازفرودآمدن سنگ و امثال آن. ( یادداشت به خط مؤلف ).


کلمات دیگر: