کلمه جو
صفحه اصلی

نخجیرزن


مترادف نخجیرزن : شکارافکن، شکارچی، صیاد، نخجیربان، نخجیرزن، نخجیرساز، نخجیرگر، نخجیرگیر

مترادف و متضاد

شکارافکن، شکارچی، صیاد، نخجیربان، نخجیرزن، نخجیرساز، نخجیرگر، نخجیرگیر


فرهنگ فارسی

شکارچی صیاد نخجیر افکن .

فرهنگ معین

( ~ . زَ ) (ص فا. ) شکارچی ، صیاد.

لغت نامه دهخدا

نخجیرزن. [ ن َ زَ ] ( نف مرکب ) شکارچی. صیاد. نخجیرافکن :
یلان کماندار نخجیرزن
غلامان ترکش کش تیرزن.
سعدی.
و ایشان [ خرخیزیان ] آتش را بزرگ دارند و مرده را بسوزانند و خداوندان خیمه و خرگاهند و شکار کنند و نخجیرزنند. ( حدود العالم ).


کلمات دیگر: