ovary
مبیض
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جام. سفید پوشنده . ۲ - سفید گرداننده ( جامه وغیره ) .
جایی که مرغ تخم گذارد
جایی که مرغ تخم گذارد
فرهنگ معین
(مُ بَ یِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - جامة سفید پوشنده . ۲ - سفید گرداننده (جامه و غیره ).
لغت نامه دهخدا
مبیض. [ م ُ ب َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) جامه سفید پوشیده. ( از منتهی الارب ). لباس سپید پوشیده. ( ناظم الاطباء ). جامه سپید پوشنده. ( آنندراج ). || سفیدگرداننده. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). سپید کننده و گازر و جلا دهنده و زداینده و زینت دهنده و آراینده. ( ناظم الاطباء ). || پر کننده. || خالی کننده. تهی نماینده. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
مبیض. [ م ُ ب َی ْ ی َ ] ( ع ص ) سپید گردیده. ( از منتهی الارب ).
مبیض. [ م ُ ی َض ض ] ( ع ص ) سخت سپید شده. ( از منتهی الارب ). سپید. ( ناظم الاطباء ).
مبیض. [ م َ ] ( ع اِ ) جایی که در آن مرغ تخم میگذارد. ( ناظم الاطباء ).
مبیض. [ م ُ ب َی ْ ی َ ] ( ع ص ) سپید گردیده. ( از منتهی الارب ).
مبیض. [ م ُ ی َض ض ] ( ع ص ) سخت سپید شده. ( از منتهی الارب ). سپید. ( ناظم الاطباء ).
مبیض. [ م َ ] ( ع اِ ) جایی که در آن مرغ تخم میگذارد. ( ناظم الاطباء ).
مبیض . [ م َ ] (ع اِ) جایی که در آن مرغ تخم میگذارد. (ناظم الاطباء).
مبیض . [ م ُ ب َی ْ ی َ ] (ع ص ) سپید گردیده . (از منتهی الارب ).
مبیض . [ م ُ ب َی ْ ی ِ ] (ع ص ) جامه ٔ سفید پوشیده . (از منتهی الارب ). لباس سپید پوشیده . (ناظم الاطباء). جامه ٔ سپید پوشنده . (آنندراج ). || سفیدگرداننده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). سپید کننده و گازر و جلا دهنده و زداینده و زینت دهنده و آراینده . (ناظم الاطباء). || پر کننده . || خالی کننده . تهی نماینده . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
مبیض . [ م ُ ی َض ض ] (ع ص ) سخت سپید شده . (از منتهی الارب ). سپید. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
جلادهنده.
کلمات دیگر: