( اسم ) ۱ - بن بینی .۲ - اندرون بینی . ۳ - چاهک میان دوسبیل درلب بالایین جویک لب
و نثر او از نثره آسمان حکایت کردی .
نثره . [ ن َ رَ / رِ ] (اِخ )نثرة. رجوع به نثرة شود : و نثر او از نثره ٔ آسمان حکایت کردی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 255).
نثرة. [ ن َ رَ ] (اِخ ) نام دو ستاره ٔ نزدیک یکدیگر از منازل ماه ، ومیان آنها فرق یک وجب و در آن اندکی سپیدی مانان به ابرپاره ، و آن بینی اسد است . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). ابوریحان بیرونی در شرح منازل قمر آرد: و نام هشتم منزل نثره ، ای بینی شیر و جای خلمش ، دو کوکب است خرد از جمله ٔ صورت سرطان ، و ایشان را دو سولاخ بینی خوانند و میانشان آن ستاره ٔ ابری است که بر بَرِ سرطان است و گروهی آن را ملازه ٔ شیر نام کنند، اما یونانیان آن دو ستاره ٔ خرد را دو خر خوانند و آن ابری میان ایشان معلف ای علفگاه . (از التفهیم ص 109). منزل هشتم از منازل قمر، و آن دو ستاره است از قدر چهارم نزدیک یکدیگر در برج اسد. (غیاث اللغات از صراح و آئین اکبری ). نثره چون پاره ٔ ابر است بر سینه ٔ سرطان درمیان چهار کوکب بر شکل مربع منحرف . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (جهان دانش ص 118) . و ماه گاه گاه او را بپوشاند و آن منزل هشتم است از منازل قمر و رقیب آن سعد ذابح است . (جهان دانش ص 118). منزل هشتم از منازل قمر، و آن سه ستاره است بر سرطان و عرب آن را بر انف اسد شمارد، و آن را سهاة نیز نامند. (آثارالباقیه ). چند ستاره ٔ مجموع که در میان صورت خرچنگ واقع است ، وآن را معلف نیز خوانند، و آن منزل هشتم از منازل قمر است بعد از ذراع و پیش از طرف . (یادداشت مؤلف ).
نثرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) بن بینی ، یا اندرون بینی و آنچه متصل آن باشد، یا گشادگی میان دو بروت مردم و شیر، محاذی وتره ٔبینی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بینی شیر، و جای خلمش . (از التفهیم ). فرجه ٔ میان شاربین ، و بر طرف انف [ = پره ٔ بینی ] نیز اطلاق شود، و بینی هم گفته شده است ، و در مجمل نثرة بمعنی خیشوم و ماوالاه آمده است . (از بحرالجواهر). چاهک میان دو سبیل در لب بالائین مردم و در لب شیر درنده . (فرهنگ خطی ). جویک لب . (دستوراللغة). گو لب زبرین . || زره که در پوشیدن آسان باشد، یا زره فراخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زره فراخ . (مهذب الاسما) (فرهنگ خطی ). || عطسه ٔ ستور و سرفیدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عطسه ٔ ستور. (فرهنگ خطی ).