کلمه جو
صفحه اصلی

هزارتو

فارسی به انگلیسی

maze

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) هزارلا، بخش سوم معدة نشخوارکنندگان که داخل آن لایه لایه است .

لغت نامه دهخدا

هزارتو. [ هََ / هَِ ] ( اِ مرکب ) هزارلا. هزارخانه. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هزارتوی و هزارلا شود.

دانشنامه عمومی

بر اساس افسانه های یونانی، هزارتو نام سازه ای بوده است که صنعتگرِ افسانه ای یونان دایدالوس به سفارش شاه مینوس پادشاه کرت می سازد. هدف مینوس از ساخت چنین بنایی به دام انداختن موجودی افسانه ای دیگری با سر گاو و بدن انسان، موسوم به مینوتور بوده است. هزار تو معماری جادویی داشته و همه نقشه هایی که از آن کشیده شده به جایی ختم نمی شوند.


کلمات دیگر: