کلمه جو
صفحه اصلی

واقی

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - نگاه دارنده . ۲ - حامی .

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِفا. ) ۱ - نگاه دارنده ، حافظ . ۲ - حامی .

لغت نامه دهخدا

واقی. ( ع ص ) نگاه دارنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). حافظ. صائن. نگهبان. || حامی. ( غیاث اللغات ). || دافع. ( از اقرب الموارد ). مانع. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مالهم من اﷲ من واق ؛ ای دافع. ( اقرب الموارد ). || سرج واق ؛ زینی که پشت ریش نکند ستور را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زینی که پشت ستور را ریش نکند.( ناظم الاطباء ). || فرس واق ، اسپ سم بر جایگاه نهنده. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). اسبی که از درد سم راه نرود و سم از جای بلند نکند. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) غراب. صُرَد. ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ). نام مرغی که صرد نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). ورکاء. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). و یاء آخر آن را حذف کنند و واق [ ق ِ ] گویند، و آن را بدین نام بمناسبت صدایش نامیده اند. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

واقی (یمن). واقی به عربی ( اَلواقی )، دهستان بزرگی درپایهٔ کوه (جبل جنیش)، در ناحیهٔ (مخلاف کبیر)، از توابع استان صَنعاء در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.
روستای الکرهیة
روستای الحدادین
روستای الحَجَر
روستای بنی قبلة
روستای العمتین
روستای الوهر
روستای الَمَکائر
روستای النبیشعة
جمعیت آن (۱۲۸۳۴ ) نفر (30 خانوار ) می باشد.
روستاهای توابع این دهستان به شرح زیر است:


کلمات دیگر: