(زِ ) [ ع . ] (اِفا. ) گناهکار.
وازر
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
وازر. [ زِ ] ( ع ص )حامل. ( از منتهی الارب ). بردارنده. ( ناظم الاطباء ). || گناهکار. ( از اقرب الموارد ) :
هیچ وازر وزر غیری برنداشت
من نیم وازر خدایم برفراشت.
هیچ وازر وزر غیری برنداشت
من نیم وازر خدایم برفراشت.
مولوی.
فرهنگ عمید
۱. حمل کنندۀ بار برپشت.
۲. گناهکار، بزه کار.
۲. گناهکار، بزه کار.
دانشنامه عمومی
گناهکار.
کلمات دیگر: