فلامينگو , نوعي پرنده با پرهاي صورتي رنگ که پاهاي لاغر و درازي دارد
نحام
عربی به فارسی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
نحام. [ ن َح ْ حا ] ( ع ص ) مرد بسیارنحیم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). آنکه دم سرد و ناله برآرد. ( ناظم الاطباء ). || مرد نیک بخیل. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). بخیل که چون سؤال کرده شود دم سرد و ناله برآرد. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) شیر بیشه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).اسد. ( اقرب الموارد ). || نام مرغی شبیه به بط و مرغابی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نُحام شود.
نحام . [ ن َح ْ حا ] (ع ص ) مرد بسیارنحیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنکه دم سرد و ناله برآرد. (ناظم الاطباء). || مرد نیک بخیل . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بخیل که چون سؤال کرده شود دم سرد و ناله برآرد. (از اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).اسد. (اقرب الموارد). || نام مرغی شبیه به بط و مرغابی . (ناظم الاطباء). رجوع به نُحام شود.
نحام . [ ن ُ ] (ع اِ) مرغابی سرخ . (منتهی الارب )(آنندراج ) (زمخشری ). نام مرغی شبیه به بط و مرغابی .(ناظم الاطباء) . نوعی از مرغابی . (برهان قاطع). پرنده ٔ قرمزی به شکل مرغابی . (از اقرب الموارد) (از بحرالجواهر). آن را به فارسی سرخاب گویند. (از بحرالجواهر). سرخاب . سرخابی . (زمخشری ). نوعی از طیور آبی است ، از غاز کوچکتر و از اردک بزرگتر و ابلق از سفیدی و سیاهی و سرخی مایل به زردی است و بسیار فربه می باشد. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
پیشنهاد کاربران
اما پرهای اصلی آن سفید و قرمز است و بستگی به تغذیه آن ومواد لازمی که به بدنش برسد پرهای آن قرمزتر میشود