وداج
فارسی به انگلیسی
jugular vein
فرهنگ فارسی
( اسم ) رگ گردن ودج .
فرهنگ معین
(وِ ) [ ع . ] (اِ. ) رگ گردن .
لغت نامه دهخدا
وداج. [ وِ ] ( ع اِ ) رگ گردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رگ گردن ستور که قصاب ببرد. ( مهذب الاسماء ). وَدَج. رگ گردن و آن دو رگ است. ( غیاث اللغات ). رگ گردن که آن را به فارسی دوجان گویند. ( ناظم الاطباء ). رگ جان. ( ذخیره خوارزمشاهی ) : و به شهر من [ گرگان ] و مرو وداج را رگ جان گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
کلمات دیگر: