کلمه جو
صفحه اصلی

هلاشم

فرهنگ فارسی

(صفن ) زبون وزشت : ((من هرچگونهباشم بی کارکی نباشم یاچیزکی نویسم یاچیزکی تراشم خطی نه سخت نیکوخطی ازین میانه شعری نه ینک عالی شعری ازین هلاشم . ) ) (انوری رشیدی )

فرهنگ معین

(هَ ش ) (ص . ) زبون ، بد، زشت .

لغت نامه دهخدا

هلاشم. [ هََ ش َ ] ( ص ) هرچیز زبون و زشت و بدرا گویند. ( برهان ). مقلوب لهاشم است. ( انجمن آرا ).

فرهنگ عمید

= لهاشم

لهاشم#NAME?



کلمات دیگر: