روجه زن : معبر گفت که در همین حلال تو نهال جمال بشکفد و شجر. ودی. تو بثمر. ولادت مثمر گردد .
یکی ودی و آب نهال ریزه خرماست
یکی ودی و آب نهال ریزه خرماست
ودیه . [ وُدْ دی ی َ ] (ع اِ) زوجه . زن . (فرهنگ فارسی معین ) : معبر گفت که در همین حلال تو نهال جمال بشکفد و شجره ٔ ودیه ٔ تو به ثمره ٔ ولادت مثمر گردد. (فرهنگ فارسی معین از روضة العقول ، مقدمه ٔ مرزبان نامه ).
ودیة. [ وَ دی ی َ ] (ع اِ) یکی ودی و آن نهال ریزه ٔ خرماست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ودی شود.