کلمه جو
صفحه اصلی

ماسوا

فرهنگ فارسی

ماسوی: بغیر آن، جز آن، خارج از آن ، ماسوی الله: جزخدا، آنچه سوای ذات باری تعالی باشد
ماخوذ از تازی بیرون از و خارج و ازو و بغیر و جز آن

فرهنگ معین

(سوی ) (سَ ) [ ع . ] (حر اض . ) به غیر از آن ، جز.

لغت نامه دهخدا

ماسوا. [ س َ ] ( ع اِ مرکب ) مأخوذ از تازی بیرون از و خارج از و بغیر و جز آن و علاوه بر آن و باضافه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به معنی دوم «ما» شود. || آنچه سوای ذات باری تعالی است و آن همه موجودات و مخلوقات است. ( غیاث )( آنندراج ) : خالد ندانست که سیف اﷲ مقتول شمشیر ماسوا و مقهور سنان و تیر اعدا نگردد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 458 ). و رجوع به ماسوی شود.

فرهنگ عمید

آنچه به غیر خدا باشد.

پیشنهاد کاربران

ماسَوا -
مخفّف ماسوی الله - آنچه غیر از خداست، همه ی مخلوقات
و با کاینات: جمع کاینه - موجودات جهان. مترادف است!

تمام مخلوقا به غیر از خداوند اسم خودمم ماسوا ایا کسی هس ک اسمش این باشه خیلی دوس دارم بدونم چون حس میکنم تکم تو ایران .

زَبَر ماسوا
بالای مخلوقات

ماورا، فراسو، آن سو، برتر

ماسوله یعنی آنچه به غیر از خدا باشد

موجودات و مخلوقات غیر خدا

آنچه غیر از خداست ، "همه ی موجودات"

این کلمه مترکّب از ما ( آنچه ) سوا ( غیر ) و هم چنین یک مضافٌ الیهِ محذوف ( سِوی الله ) است یعنی آنچیزیکه غیر خداست.
پس با این توضیح در شعر مرحوم شهریار که میفرماید:. . . که به ماسوا فکندی. . . �ما� باید با �سوا� تلفظ شود نه جداگانه و با مکث که گویا �ما� ضمیر جمع باشد.


کلمات دیگر: