کلمه جو
صفحه اصلی

وریب

فرهنگ فارسی

اریب، کج، ناراست
( صفت ) کج معوج : توانی بر و کاربستن قریب که نادان همه راست بیندوریب . ( ابوشکور )
اریب و کج و معوج منحرف

فرهنگ معین

(وَ ) (ص . ) کج ، نادرست ، منحرف .

لغت نامه دهخدا

وریب. [ وُ ] ( ص ) چولی. اریف. ( یادداشت دهخدا ). اریب که کج و منحرف باشد. ( برهان ). کژ. ( حاشیه اسدی ). قیقاج [ در ترکی ]. ( برهان ). و به کسر اول هم گفته اند که بر وزن فریب باشد. ( برهان ). اریب و کج و معوج و منحرف. ( ناظم الاطباء ) :
توانی بر او کار بستن فریب
که نادان همه راست بیند وریب.
ابوشکور.
یکی را همه رفتن اندر وریب
گهی بر فراز و گهی در نشیب.
فردوسی.
یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب
یک قدم چون پیل رفته در وریب.
( انجمن آرای ناصری ).
کی دل بجای داری پیش دو چشم او
گر چشم را به غمزه بگرداند از وریب.
میرشهید.

وریب. [ وَ ] ( اِ ) هرچیز سنگین تری مانند باری که بر گرده اسب باشد. ( ناظم الاطباء ). || هرچیز برآمده از چیزی. ( ناظم الاطباء ).

وریب . [ وَ ] (اِ) هرچیز سنگین تری مانند باری که بر گرده ٔ اسب باشد. (ناظم الاطباء). || هرچیز برآمده از چیزی . (ناظم الاطباء).


وریب . [ وُ ] (ص ) چولی . اریف . (یادداشت دهخدا). اریب که کج و منحرف باشد. (برهان ). کژ. (حاشیه ٔ اسدی ). قیقاج [ در ترکی ] . (برهان ). و به کسر اول هم گفته اند که بر وزن فریب باشد. (برهان ). اریب و کج و معوج و منحرف . (ناظم الاطباء) :
توانی بر او کار بستن فریب
که نادان همه راست بیند وریب .

ابوشکور.


یکی را همه رفتن اندر وریب
گهی بر فراز و گهی در نشیب .

فردوسی .


یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب
یک قدم چون پیل رفته در وریب .

(انجمن آرای ناصری ).


کی دل بجای داری پیش دو چشم او
گر چشم را به غمزه بگرداند از وریب .

میرشهید.



فرهنگ عمید

اریب، کج، ناراست: توانی براو کار بستن فریب / که نادان همه راست بیند وریب (ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۹۸ ).

دانشنامه عمومی

اریب، کج و معوج، منحرف؛ شاهد مثال:یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب/ یک قدم چون پیل رفته در وریب (این بیت، که در دهخدا از «انجمن آرای ناصری» نقل شده، درواقع از دفتر دوم مثنوی مولوی است.)


پیشنهاد کاربران

هو
اریب، کج ، مایل.

اُریب:
وُریب:
وریب به ضم اول، به معنای "کج" و" راه کج" است. بعضی از محققان این کلمه را مأخوذ از وِراب عربی، به کسر اول، به معنای" راه انحرافی، را ه کج" می دانند و اُریب را تلفظ عامیانه ی آن در فارسی می پندارند. بعضی دیگر معتقدند که همه ی این کلمات از زبان دیگری" احتمالاً سنسکریت "گرفته شده است. به هر حال هر دو کلمه ی اوریب و وریب به معنای"کجی، ناراستی" و نیز "کج، ناراست" از قدیم در آثار فارسی به کار رفته و هر دو صحیح است.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۲٠. )


کلمات دیگر: